چه زیباست قطرات اشکی که بیهوده و بی دلیل با فکر کردن به گذشته و اینکه در آینده چه خواهد شد.
برای بعضی دردها نه می توان گریـه کرد نه می توان فریـاد زد برای بعضی دردها فقط می توان نگـاه کرد لبخن
تــــــــــــــــــــــــ ــــــــــو را من چشم در راهم . . . . . تــــــــــــــــــــــــ ـــــــ
لزومی ندارد من آنی باشم که تو فکر میکنی.... من همانی ام که حتی .... فکرش را هم نمیکنی!!
تنهايے ، تاواטּ همـﮧ نـﮧ هآيے است کـﮧ نگفتمـ تا בل کسے نشکنـב ! همـﮧ محبتهايے کـﮧ زياבے هـבر בاבم
تمام حرفهای ناگفته ام ؛ همین سکوتی است.....که می شنوی
نگاهت مرا ویران میکند
صبح بلند بشی ببینی یه نامه به آینه اتاق چسبیده شده : سلام دلیل زندگی صبح قشنگت بخیر ... چمدون جم
به خدایت بگو . خط و نشان دوزخش را برایم نکشد ! . . . . . جهنم تر از نبودنت جایی را سراغ ندارم . . .
بیــا با پنجه راه برویـــم روی تـَـن این دنیـــا ... بگذار خواب بمـــاند و نفهمــَـد از قانــونش گر
من تو را بیشتر از غرورم دوست داشتم و تو؛ غرورت را بیشتر از من حالا اما …. بگذریم ... اما نه د
نمی خواهم حرفی از جدایی و نرسیدن در کلاممان هویدا شود... من دوری را نمی پذیرم... دردش کشنده هست برای
حسین جان بی امتحان مرا به غلامی قبول کن ، رسوا شوم اگر که کمی امتحان شوم !
گوشه ی چشم تو نگذاشت که عاقل باشم !
پدرم دست مرا داد به دست عباس (ع) خواست از هر دو جهانم بشود آسوده...
آنچه از کفر درآورد مرا ... عشق تو بود همه اش زیر سر توست مسلمان شدنم
نمیدانم، تو را به اندازه ی نفسم دوست دارم، یا نفسم را به اندازه ی تو !؟ نمیدانم، چون تو را دو
ﮔﺮ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭ ﻣﻦ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﺷﯿﺸﻪ ﺭﺍ ﺩر ﺑﻐﻞ ﺳﻨﮓ ﻧﮕﻪ ﻣﯿﺪﺍﺭﺩ...
گاهی وقتا... یه نفر باعث می شه حس کنی ، چیزی که تو رو روی زمین نگه داشته ؛ جاذبه ی زمین نیست !
اگر چرخ وجود من از این گردش فرو مانَد بگرداند مرا آنکس که گردون را بگرداند...
زندگی رو زیاد جدی نگیر!! هیچکس تا به حال زنده از زندگی بیرون نیامده ...
میخت را خوب کوبیده ای... جای خاطراتت هنوز تیر می کشد !
هر از گاهی " خودت را از خودت " طلب کن . شاید گم شده باشی
قوی کسی است که ، نه منتظر میماند خوشبختش کنند و نه اجازه میدهد بدبختش کنند!
انقدر " دوست دارم " که نگران خودمم ... ! اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و